Saturday, June 23, 2007

آهای صدا میرسه اون بالا؟

این هم از سیل فنا که خانه عمر را برد. مگه پیر شدن شاخ و دم داره؟ مگه گذر عمر بعدا اتفاق میخواد بیفته؟ نه بابا همین خودشه. یه عکس از خودت بگیر یه شیش ماه بعد بش یه نگاه بنداز.توی عکس بچه به نظر میرسی. به خودت بگو نیگاه کن چه خوشکل بودی. نیگاه کن چه سرحال تر بودی؟ نمیدونم کی تموم میشه ولی میدونم تنها راه باقی موندن اینه که دلت یه جوری گرم باشه. و دلگرمی بالاتر از یه عشق پاک نیست و پاکی هم سخت بدست میاد. مثل عشق که سخت بدست میاد
گاهی بهش میگم خدایا تو تا حالا عاشق شدی؟ میگن خیلی آدمها رو دوست داری. نمیدونم این همون عاشقیه یا نه ولی حداقل دوست داشتن توی هر دو تاش مشترک هست . آره اگه تو دوست داشته باشی هر کاری بخوای برای اونی که دوستش داری میکنی. بهش پول میدی قدرت میدی. قشنگش میکنی. هرچی بخواد یا بخوای میتونی واسش بخری. ولی به من هم میگی اگه من یکی رو دوست داشتم براش چی کار کنم؟ من که نه پول دارم نه ... ا
این شد که زندگی همه جوری قشنگ شد
سازت کوک
دمت گرم
دلت خوش
بادکنکهات پر از هلیوم
موهات بور
چشات عسلی
خانه ات گرم
شماره موبایلت روند


10 comments:

Ali said...

سلام
قلطهای املااهی را بگویید
هر قلط یک امتیاز

Anonymous said...

این «شماره موبایلت روند» خیلی باحال بود.
خدا هم هیچ وقت عاشق نمی شه. عاشقی لازمه ش از خود بی خودی ه که فکر نکنم خدا این کاره باشه. اگه باشه که دیگه خدا نیست. ولی می دونم که اونقدر محبت داره که نیازی که به عاشقی پیدا نکنه. فقط می خواد یکی بیاد و جمع کنه ببره.

Ali said...

سلام
خوبی مهدی؟ این کلبه ویران ما را مزین فرمودی. خدا میدونه چقدر دوست دارم ببینمتون. هم شما هم خانوم کتیبه رو.
.شاید اشتباه کنم ولی از خود بیخودی رو به بهانه عاشقی نمیپسندم. میشه به جای از خود بیخود شدن با هوشیارتر شدن هم نشونش داد و هوشیارتر شدن یعنی به خود اومدن. فکر کنم یه عشق پاک یه تفکر پاک رو هم به ارمغان میاره شاید هم به عکس . و این دو تا اگه با هم شدند میشه با خیال راحت زندگی کرد چون دو تا ابزار برای پاک شدن موجود میشه.

Anonymous said...

سلام. چند شب پیش خوابت را میدیم استاد.
آمده بودی و من فقط از یک مکان دور توانستم برایت دست تکان دهم.
خوبی جان خواهر؟

Anonymous said...

سلام
خوبم خدای مهربان را شکر. امیدوارم شما هم خوب باشید .

اشکالی نداره! ولی دفعه دیگه قبلش بگید من هم تو جریان باشم

دوری هم اگه بوده از حیث ارتفاع بوده . حتما جای شما بالاتر بوده

ضمناهیزتوری مربوط به اینترنت رو پاک کنید و دوباره صفحه من رو ببینید.

Anonymous said...

سلام. اولاً که لازم نیست history پاک بشه. ctrl+f5 بگیری صفحه مجدداً بطور کامل load میشه.
ثانیاً من اون دو تا پست بالایی ات را دیدم ولی دلم خواست برای این پست کامنت بذارم. یه جورایی احساس میکنم مربوط به تولدت باشه. ولی مطمئن نیستم.
تولدت کی هست؟
ضمناً حدست کاملاً درسته. یه جایی شبیه کتابخانه خوارزمی بود. طبقه دوم و سوم را که یادت هست. من طبقه سوم بودم تو دوم. فقط همه چیز در مقیاس بزرگتر. بنابرای فاصلمون خیلی زیاد بود.
تابستون نمی آیی؟
چقدر منتظرت باشیم؟

Anonymous said...

سلام

ببخشید به زحمت فتادید هی مجبور شدید بیایید اینجا کامنت بذارید. تولدم حقیقتش الان نیست گرچه وقتی نوشتم حسش حسی شبیه به تولد بود.ماه مهر من به دنیا اومدم البته روایات مختلف وجود داره ولی این رو هم شیعه گفته هم سنی توی تورات هم غیر مستقیم اشاراتی در این باب هست. باشد که عبرتی باشم برای ایندگان.

حدسم درست بوده یعنی چی؟ خوب مگه نگفتید من هم اونجا بودم؟

تابستون نشد بیام به یاری خدامیام بعدش. یه ضرب المثل نیست که بگه هرچی بیشتر منتظر بمونی ممکنه سوغاتیاش بهتر
بشه.

Anonymous said...

مگه نگفته بودی»دوری هم اگه بوده از حیث ارتفاع بوده « من هم تاییدت کردم.
ok?
ما منتظر سوغاتی هستیم

Anonymous said...

منظور این بود که چون اونجا تشریف داشتم تونستم بفهمم که دوری از حیث ارتفاع بوده.
اون جمله آخری هم مفهوم نبود هر چی خوندمش درکش نکردم. خودتون بخونید اگه تونستید بخونیدش. اصلا بد خط نوشته شده.

Anonymous said...

salam Ali kojaayee?