Friday, November 2, 2007

از دل و بر دلها

هر دو هفته یک بار جمعها دور هم جمع میشیم و هرکی شعر یا مطلب خاصی رو که با خودش آورده میخونه. امروز همه از قیصر امین پور آورده بودند. کسی که نظم روان بین کلمات را خیلی خوب پیدا میکند و گاهی انگار واقعیتهای فراموش شده اطرافت را به یادت می آورد. شعر زیر از اوست و به یاد او

غنچه با دل گرفته گفت:
زندگی
لب زخنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است
گل به خنده گفت
زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است
گفتگوی غنچه و گل از درون با غچه باز هم به گوش می رسد
تو چه فکر می کنی
کدام یک درست گفته اند
من فکر می کنم گل به راز زندگی اشاره کرده است
هر چه باشد اوگل است
گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است


4 comments:

Anonymous said...

خوش به حالتون ! :)

Anonymous said...

سلام داداش علی. چطوری؟ خوبی؟
شرمنده به خدا. خودم میدونم چقدر کارم زشت بوده این همه وقت هیچ پیغامی برات نذاشتم.

Ali said...

salam
khoobam khodaa ro shokr.
in harfaa chiyeh baba. maa keh in harfaa ro nadaarim. shoma hamisheh lotf daashtid.
khoda koneh hamisheh sarafraazitoon ro bebinam.

Anonymous said...

inja ham ma anjoman sher darim. albate shaer ham darim, parvin etesamiha, hafezhaa, movlavinaha.
in beyt akhar ham mahshar boodaa