Monday, July 30, 2007

يک سلام ناقابل

آ و ب هر روز همديگه رو ميديدند. يه روز آ فهميد ب رو دوست داره خيلی هم دوست داره. سلامها رد و بدل ميشدند هر روز. تا اينکه آ فهمید راستی راستی عاشق ب شده. هنوز هم سلامها رد و بد ميشدند. تا اينکه يه روز آ‌ تصميم گرفت به ب بگه که دوستش داره. وقتی گفت ب جواب داد من تو رو دوست ندارم من يکی ديگه رو دوست دارم. روز بعد آ دوباره ب رو ديد و سلام کرد. ب جواب نداد. روزهای بعد هم همين کار تکرار شد. ب ديگه هيچوقت جواب نداد. اما آ همچنان به ب سلام ميداد. نتها به ب به همه حروف ديگه هم سلام ميداد.تا شايد کسی جواب سلامی مثل ب به او بده. تا اينکه يه روز آ با خودش فکر کرد اگه ب راست گفته باشه و کسی ديگه رو دوست ميداره بايد به ياد اون به همه سلام بده. درست مثل آ که حالا به ياد اون عشق به همه سلام ميداد.

راستی چرا جواب سلام منو نداد؟


5 comments:

Anonymous said...

akhey naaazi آ
vali ب cheghadr khoob boode ke natanha ehsasate آ ro be baazi nagerefte balke ba javabe salam nadadan khaste behesh komak kone zoodtar faramoshesh koneo...
dar har soorat aksolamale آ ham ghebale tahsine

Anonymous said...

این نقل قول از یکی از دوستام بود که اینجا نوشتم.

این سوال آخر رو هم من از خودم پرسیدم که چرا اون دوست (یعنی آ) به من گفت که به یاد ب به همه سلام میکنه ولی اون روز که آ رو دیدمش اونقدر دمق بود که جواب سلام منو هم نداد. این شد که من از خودم پرسیدم "راستی چرا جواب سلام منو نداد ؟ "


بابا ما هنوز جوونیم امید داریم.

ثالثا این کامنت بی نام به اون کامنت بی نام در؟

:)

Anonymous said...

چه عجب بالاخره دست به قلم شدی دوست جان .
اینکه چرا جواب سلامت رو نداد جای بحث داره !
در ضمن اون ثالثا که مربوط به من نمیشه . میشه ؟!!!

Anonymous said...

salam
fahmidam marboot be kiyeh cooment.
tiram ye dooneh khataa raft.
saalsan dast be keyboard

Anonymous said...

اشکال نداره یاد میگیری کم کم دوست جان ( ؛